خلاصه تحلیلی-داستانی کتاب «ننه‌کشون» نوشته‌ی محمدرضا صفدری
نوشته شده توسط : Kloa

۱. ننه، چکیده‌ی یک تاریخ فراموش‌شده
ننه فقط یک پیرزن نیست، او خلاصه‌ی تاریخی‌ست که آرام‌آرام در دل خاک دفن می‌شود. روایت او، پر از نشانه‌هایی از زندگی در جنوبِ محروم، صبور و سنت‌محور است. مرگ ننه، طنین پایان عصری است که ریشه در خاک، باور و آئین دارد. صفدری با ظرافت، این مرگ را به یک رخداد فرهنگی بدل می‌سازد. ننه می‌رود، اما قصه‌اش در باد می‌ماند. صدای گام‌های سوگواران، شعر بی‌کلام مردمی‌ست که با مرگ انس گرفته‌اند. هر وداع، یک بیانیه‌ی فرهنگی‌ست.

۲. داستانی در دل آیین‌های بومی
ننه‌کشون سرشار است از آیین‌ها، رسوم و کلماتی که فقط از دهان مردمان جنوب شنیده می‌شود. از طبل و سنج تا واژگان محلی، همه چیز به اصالت وفادار است. آیین مرگ، بدل به نوعی تئاتر زنده‌ی فرهنگی می‌شود. صفدری، آگاهانه، هیچ چیز را تلطیف یا ساده‌سازی نمی‌کند. می‌خواهد مخاطب، اصل را ببیند، لمس کند و باور کند. خواننده وارد اقلیم دیگری می‌شود. جهانی که هنوز با مرگ، گفت‌وگویی آئینی دارد.

۳. ساختار سیال، روایت خطی نمی‌ماند
صفدری در این اثر، ساختار زمان را در هم می‌شکند. خاطره، اکنون، و پیش‌گویی، درهم می‌تنند. گاه با چند سطر به گذشته‌ای دور پرتاب می‌شوی و ناگهان دوباره در حالِ سوگواری غرق می‌شوی. روایت، همچون رودخانه‌ای جنوبی، پرپیچ‌وخم و رازآلود است. زمان، همان‌قدر سیال است که احساس. خواننده، باید رها شود تا همراه شود. ساختار غیرخطی، بیانگر ذهنیتی‌ست که هنوز به ریتم سنتی زمان وابسته است.

۴. صدای خاک، صدای مردم
در این داستان، هر عنصر طبیعت، زبان دارد. خاک و باد و نخل، همراهان خاموش انسان‌اند. این روایت، درباره‌ی پیوند ناگسستنی انسان با سرزمینش است. صفدری، جنوب را با همه‌ی خشم و لطافتش، زنده می‌کند. خاک، تنها محل دفن نیست، خودش موجود زنده‌ای‌ست. همه چیز آغشته به زندگی‌ست، حتی مرگ. مردن، در خاک خود، بخشی از پیروزی است. اینجا، زمین فقط زمین نیست؛ تاریخ، حافظه و مادر است.

۵. سوگواری به مثابه داستان‌گویی
در ننه‌کشون، سوگواری صرفاً یک مراسم نیست، خودِ داستان است. هر نفر در دسته‌ی سوگ، حامل یک خاطره و روایت است. آنها با راه‌رفتن، خواندن و نواختن، تاریخ را تکرار می‌کنند. گویی هر مرگ، بازخوانی زندگی‌ست. صفدری از سوگ، ابزار خلق داستان می‌سازد. سوگواری، اجرای زنده‌ی تاریخ است. گویی «ننه» نمرده؛ دارد تماشای وداع خودش را می‌کند. اینجا مرگ، پایان نیست، بازخوانی است.

۶. صدای جنوب در ادبیات معاصر
«ننه‌کشون» نشانه‌ای روشن است از راهی که ادبیات جنوب ایران در پیش گرفته. صدایی مستقل، با هویتی خاص، و زبانی از دل مردم. صفدری از پیش‌گامان این مسیر است. او جنوب را نه تزئینی یا نمایشی، بلکه از درون روایت می‌کند. داستانش نه جهانی‌ست، نه کلیشه‌ای، بلکه جزئی، خاص و عمیق است. این داستان‌ها، صدایی‌ هستند برای آن‌هایی که سال‌ها شنیده نشدند. ادبیات جنوب، با این آثار، دیگر حاشیه نیست.





:: بازدید از این مطلب : 5
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 27 ارديبهشت 1404 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: